مبارزه با بنياد گرايي وتروريسم
عيني عيني


دولت آمريکا باحوادث 11سپتامبرجهان را به مبارزه ضد تروريسم فراخواند و سعی کرد حتی الامکان کشورهای زيادی را بدين منظور دور خويش گرد آورد. ملت افغانستان تاکنون قربانی اصلی بمباران در جهت \"تروريسم زدايی\" آمريکايی بود. دولت آمريکا بدون اينکه تعريف صحيحی از تروريسم به جهانيان ارائه کند، از همة ممالک جهان خواست که در اين باب با وی اعلام همبستگی و همکاری کنند. اما بايد ابتداً پرسيد آمريکا از مفهوم تروريسم چه برداشتی دارد؟. به عنوان حامی و مدافع ملتها سازمان ملل نيز نتوانست تروريسم را تعريف کند. آمريکا در اين راستا با برداشتی يکطرفه و سليقه ای از اين مفهوم دست به اقداماتی می زند که جنگ بيش از پيش بر محرومان جهان ساية می افکند. آمريکا بزعم خود آنچه را که نمی پسندد و سياستش آن را طرد می کند به عنوان تروريسم تلقی نموده خودسرانه و مستبدانه به جنگ با آن می شتابد. در حالی که در اين ماجرا تنها از او (آمريکا) بيش از پيش سلب اعتماد می شود و ادعای دروغين او در مبارزه با تروريسم بر ملا می گردد البته آمريکا در ارزيابی دوگانه و متناقض سابقه ای طولانی دارد و نمونه واضح دردناک آن ماجرای غم انگيز فلسطين است . در کنفرانس سازمان ملل دربارة نژاد پرستی برگزار شد، اسرائيل علناً به عنوان آخرين کشوری که در آن تبعيض نژا دی حکمفرماست، متهم و همچنين صهيونيسم يعنی ايدئولوژی ايجاد اسرائيل مکرراً به عنوان ايدئولوژی نژادپرستانه عنوان شد .دراين کنفرانس نه تنها رفتار نژادپرستانه اسرائيل نسبت به فلسطينی ها مورد مذاکره قرار گرفت، بلکه صريحاً اعلام شد که ايجاد آن کشور نيز بر اساس آواره کردن فلسطينی ها و پاکسازی قومی صورت گرفته است. اسرائيل و آمريکا تنها پاسخی که به اين انتقادات داشتند اين بود که بلافاصله کنفرانس را ترک کردند. اسرائيل از 11 سپتامبر ببهانه مبارزه با تروريسم به تشديد ظلم و بيداد نسبت به مردم فلسطين و سعی در نابودی انتفاضه پرداخت اما با آمادگی مردم فلسطين به هر گونه فداکاری و تحمل مشقات به اين هدف دست نيافت. اسرائيل در اين راستا با نيروی نظامی به جنگ با مردم غيرنظامی بی سلاح شتافت، خانه های مسکونی آنان را با تانک ويران کرد، صدها نفر از انسانهای بی دفاع و بی گناه را به قتل رساند و حتا بخشی از منطقه خودمختار را اشغال نمود. آمريکا و جامعه بين الملل در قبال اين ترور دولتی ددمنشانه اسرائيل نه تنها هيچگونه عکس العملی از خود نشان ندادند، بلکه با تروريست تلقی کردن نهضتهای آزادی بخش، در نظر دارند ممالک اسلامی را نيز به خاطر حمايت از اين سازمانها تحت فشار قرار دهند.
نقض حقوق اقوام و ملل و کليه معيارهای حقوقی، شکنجه زندانيان، قتل هدفدار سران نهضتهای آزاديبخش، کشتار جمعی مردم از طريق از بين بردن بنيادهای حياتی آنان، انتقامهای مکرر از قتل يک وزيرصهيونيست، قتل کودکان بيگناه با اسباب بازيهای منفجر شونده و سعی در اخراج و آواره کردن همه فلسطينی ها از وطنشان از سوی اسرائيل، بکلی ناديده انگاشته می گردد. در حال حاضر بيش از 6 ميليون فلسطينی آواره اند و بسياری از آنان ده ها سال است که با چادرنشينی روزگار می گذرانند و بسياری از آنان نيز در ممالک مجاور اسرائيل در آوارگی دردناکی به سر می برند و در چنين وضعی نخست وزير اسرائيل که به جنايات جنگی مختلف متهم است مستبدانه مهاجرت يک ميليون يهودی ديگر را به اسرائيل خواستار می شود . فلسطينی ها که بسياری از آنان با دست خالی در قبال ترور دولتی اسرائيل بپاخاسته اند وجانفشانی می کنند از سوی آمريکا و رسانه های غربی به عنوان تروريست قلمداد می شوند. و همزمان کشتار وحشيانة اسرائيل بمثابة اقدامات تلافی جويانه توجيه می گردد. و در اين غوغای پروحشت، مردم فلسطين بايد به تنهايی و بدون ياروياور به خاطر بقای خود بجنگند در حالی که ملزومات يک زندگی ابتدايی نيز از او غارت شده است، از جمله: لوله های آبرسانی و بسياری و بسياری از خانه های مسکونی با بمب تخريب و تعداد بيشماری از مردم مجروح، جمع کثيری از مردم به خصوص جوانان بيکار شده اند و اطفال و نوجوانان با جنگ و ترور از سوی اسرائيل نه تنها بی بنيه شده اند بلکه بخصوص از نظر روحی سخت صدمه خورده و آسيب ديده اند. در چنين شرايطی چگونه صلحی پايدار ممکن است؟ دولت آمريکا برای نگهداری ممالک اسلامی در ائتلاف ضد ترور، دائماً قول به حلّ درگيری در فلسطين و استقرار صلح به آنها می دهد ولی عملاً دهها سال است که نشان داده است که نقش ميانجيگری ندارد بلکه همدست بدون قيد و شرط اسرائيل و همکار بدکار ترور دولتی اسرائيل است. اسرائيل در طول زمان از نظر نظامی دائماً مجهّزتر شده و از نظر سياسی از طريق وتو از هر گونه مجازاتی مصون مانده است و اقدامات اخير دولت آمريکا نشان می دهد که هيچگونه تلاش جدی در محدود کردن اسرائيل و حلّ اين معضل وجود ندارد و همه مساعی سازمان های حقوق بشر بی نتيجه مانده و جامعة جهانی بدون هيچگونه اقدامی به نظاره می پردازد. اسرائيل سازمان ملل متحد را تا حد آدمکی مسلوب الاراده تنزل داده زيرا آمريکا هر گونه اعتراض عليه اسرائيل را با وتوی خود بی اثر کرده است و با اين ترتيب اسرائيل می تواند همة قطعنامه های سازمان ملل را هيچ انگارد و سياست خود را بر اساس منافع صلاحديد شخصی تنظيم کند. اسرائيل که هر روز با نيروی نظامی عليه مردم غيرنظامی فلسطين مقابله می کند، توقع هم دارد که فلسطينی ها از هرگونه \"اعمال خشونت\" يعنی در واقع از هر گونه مقاومت فاصله گرفته مقابل زورگويی اسرائيل تسليم شوند ولی فلسطينی ها به اين ننگ تن در نمی دهند چون نمی خواهند موجوديت خود را بازيچه قرار دهند و به سرنوشت بوميان قارة آمريکا دچار شوند. برای استقرار صلح و آرامش در فلسطين بايد ابتداء مشخص شود که حق کشی از کجا سرچشمه می گيرد.
واقعيت اين است که متجاوز، اسرائيل، است و قربانی، مردم فلسطين و با مذاکرات اخير صلح هيچ نفعی عايد فلسطيني ها نشده و تنها به منافع اسرائيل منجر شده است. فلسطينی های آواره نيز بايد مانند ديگر آوارگان از سرزمين خود از حق بازگشت به خاک خود و جبران خسارات وارده برخوردار باشند.
April 17th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی